English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4174 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
direct coupled transistor logic U سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
Other Matches
canonic U مومن باصول کلیسایی سیستم منطقی
positive true logic U یک سیستم منطقی که در ان ولتاژ کم بیانگر بیت صفر وولتاژ بالا بیان کننده بیت یک میباشد
exclusively U منحصرا"
solely U منحصرا
exclusively U منحصرا
only U صرفا منحصرا
crash conversion U تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
conditional U شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
implies U شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
implication U شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
material consequence U شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
material implication U شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
material conditional U شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
upstaging U توجهتماشاچیان را منحصرا به خود معطوف کردن
holandric U منحصرا از طرف پدر ارث برده
upstages U توجهتماشاچیان را منحصرا به خود معطوف کردن
upstaged U توجهتماشاچیان را منحصرا به خود معطوف کردن
paged address مدار منطقی الکترونیک که ترجمه بین آدرس منطقی مربوطه به صفحه کاغذ و آدرس واقعی فیزیکی که مراجعه شده است را بر عهده دارد
hologynic U منحصرا از مادر ارث برده بصورت صفت مغلوب
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
run U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
sysgen U فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
blessed folder U در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
peripheral U که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
integrated U نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
programmable logic array U ارایه منطقی برنامه پذیر ارایه منطقی برنامه ریزی
standby U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
bifuel propulsion U سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
coupling U نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
desk accessory U در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
policonic projection U سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
natives U کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
native U کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
chcp U در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
design phase U فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
download U فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
diabatic process U پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
demand U نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demanded U نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demands U نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
ES IS U سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
tar U سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
standby U سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
standbys U سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
system diagnostics U امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
automatic levelling U سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
building block principle U طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
three phase four wire system U سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
mttf U متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
bridged U سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridges U سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridge U سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
off load U انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
failures U بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
desktop U در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
failure U بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
lambert projection U سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
expansion card U کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
warm boot U شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
link encryption U خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
slice U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
logical U منطقی
not U نه منطقی
logical trace U رد منطقی
dialectical U منطقی
rational U منطقی
dialectician U منطقی
intralogical U منطقی
reasonable U منطقی
argumentive U منطقی
logistic U منطقی
argumentative U منطقی
logic U منطقی
dialectic U منطقی
opens U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
teleran system U نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
opened U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
open U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
designation system U سیستم تعیین وسایل سیستم انتخاب
system flowchart U نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
master U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
masters U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
logic design U طرح منطقی
logical connector U رابط منطقی
logical connective U رابط منطقی
logical comparison U مقایسه منطقی
logical cognition U شناخت منطقی
logic error U خطای منطقی
alu U واحدحسابی- منطقی
logical add U جمع منطقی
logical error U خطای منطقی
logic function U تابع منطقی
sorites U تسلسل منطقی
logical state U حالت یک منطقی
postulation U قیاس منطقی
or U یای منطقی
prelogical U پیش منطقی
logic design U طراحی منطقی
logic device U دستگاه منطقی
irrationally U بطورغیر منطقی
logical decision U تصمیم منطقی
syntaxic thought U اندیشه منطقی
postulate U قیاس منطقی
logic diagram U نمودار منطقی
consecution U نتیجه منطقی
logic element U عنصر منطقی
logic variable U متغیر منطقی
logic unit U واحد منطقی
logic symbol U علامت منطقی
logic switch U گزینه منطقی
logic sum U مجموع منطقی
logic gate U دروازه منطقی
logic gates U گیتهای منطقی
logic product U حاصلضرب منطقی
logic probe U کاوشگر منطقی
paralogism U لغزش منطقی
and U ضرب منطقی
logic instruction U دستورالعمل منطقی
logic operator U اپراتور منطقی
logic operation U عمل منطقی
logic network U شبکه منطقی
elench U تکذیب منطقی
logic symbol U نماد منطقی
postulated U قیاس منطقی
postulates U قیاس منطقی
postulating U قیاس منطقی
logic theory U نظریه منطقی
to stand to reason U منطقی است
consequences U نتیجه منطقی
rational U عقلانی منطقی
consequence U نتیجه منطقی
and U جمع منطقی
logic multiply U ضرب منطقی
logical function U تابع منطقی
logic analysis U تحلیل منطقی
logic circuits U مدارهای منطقی
logical operator U عملگر منطقی
logical value U مقدار منطقی
logicality U منطقی بودن
logical operations U عملیات منطقی
unreasoning U غیر منطقی
logical operation U عملکرد منطقی
non logical U غیر منطقی
logical operation U عمل منطقی
logical not U نفی منطقی
stand to reason <idiom> U منطقی بودن
logic add U جمع منطقی
logical symbol U علامت منطقی
logical sum U جمع منطقی
logical unit U واحد منطقی
logical representation U نمایش منطقی
logical record U رکورد منطقی
logical record U مدرک منطقی
logical reasoning U استدلال منطقی
logical product U رکورد منطقی
nonsequitur U غیر منطقی
logical multiply U ضرب منطقی
logic circuit U مدار منطقی
inconsecutive U فاقدارتباط منطقی
logic card U کارت منطقی
syllogism U قضیه منطقی
logical expression U مبین منطقی
inconsequent U فاقدارتباط منطقی
logical drives U گردانندههای منطقی
logical difference U تفاضل منطقی
logical design U طراحی منطقی
logical design U طرح منطقی
syllogism U قیاس منطقی
logical fallacy U سفسطه منطقی
logic board U برد منطقی
rational numbers U اعداد منطقی
logical value U ارزش منطقی
illogic U غیر منطقی
logical instruction U دستورالعمل منطقی
logical not U نقص منطقی
logic array U ارایه منطقی
logic board U تخته منطقی
logical file U فایل منطقی
rational expectations U انتظارات منطقی
logical file U پرونده منطقی
ligical multiply U ضرب منطقی
compatibility U پنجره یا بخشی در سیستم عامل که برنامه هایی را که برای سیستم عاملهای متفاورت ولی مربوط به هم نوشته شده اند را میتواند اجرا کند
logic designer U طراح مدارهای منطقی
premise U فرض منطقی کردن
not U نفی منطقی نقیض
noetic U ذهنی قیاس منطقی
nand U نفی ضرب منطقی
logic analyzer U تحلیل کننده منطقی
elenctic U مبنی برتکذیب منطقی
logical unit number U شماره منطقی دستگاه
inconsequence U فقدان ارتباط منطقی
rational numbers U اعداد منطقی [ریاضی]
rational producer U تولید کننده منطقی
propositions U مقصود قیاس منطقی
matter of course U بدیهی نتیجه منطقی
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
2تعریف فونتیک چیست؟
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
1معنی lead lag compensator
2reintroduce?
1There are two other modeling formalisms worth highlighting in the context of LPV systems.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com